دیروز سه شنبه ۱۱تیرماه ۱۳۹۸، به دعوت انجمن نابینایانِ شهرستان میبد، عازم محلِ نشست در کتابخانه مرکزی شهرستان شدم.
باز هم حرف های شنیدنی و در عین حال خواسته های ساده ای که دست یافتن به آن ها برای نابینایان آرزو و برآورده ساختنِ شان برای جامعه، خیلی ساده است.
باور کنید:
یک وام ساده برای زیلو بافی حد اکثر دو میلیون تومان، یک قلم قرآنی ۵۰۰ تومانی، صحبت با آقای میرحسینی ریاستل بیمارستان امام صادق(ع) میبد، فقط برای به کار گیری چندتا نابینا در محل تلفنخانه به جای ۴ شخصِ بینایی که می توانند جایی دیگری کار کنند، هزینه ایاب و ذهابِ مربی خط بریل به نابینایان در حد ۲۰۰-۳۰۰ تومان و.... و برآوردنِ این خواسته های ساده، برای جامعه و خیّرینِ ما مثلِ آب خوردنه.
مهمان عزیزان روشندل بودیم. خیلی ساده بی پیرایه. از همان اول معلوم بود حرف های زیادی برای زدن دارند.
در آغاز کاز کار حاصرین یکی یکی خود را معرفی کردن. در مرحله بعد، عزیزان هریک، مشکلاتِ خود را مختصر گفتند و دستِ آخر هم قرار شد در حدِ توان، مشکلات این بزرگواران رسیدگی شود.
اولا قرار شد که یکی از هنرمندانِ روشندل که هنر زیلوبافی را آموخته بود، پیش فاکتور هزینه های یک دستگاه زیلو را تا مرحله شروع به کار، از شرکت زیلوبافانِ میبد بگیرد و تحویل داده، وام دریافت کند.
خرید یک دستگاهِ بافندگی به مبلغِ چهار میلیون تومان از دیگر خواسته های حاضرین بود که نیازمند یک وام قرض الحسنه است و همین زمینه اشتغال تعدادی از روشندلان است.
خرید یک دستگاه چاپ کتاب با حروف بریل به مبلغِ شصت میلیون تومان ههم از دیگر خواسته های عزیزان حاضر بود.
در پایان، با توجه به دردِ دل های متعدد نابینایانِ عزیز، مقرر شد _ به خواستِ خدا _ یک نشست دیگر و احتمالا با حضور اصحاب رسانه برگزار شود.
به همت یکی از سمن های بفروئیه میبد و با مدیریت کارگاه توسط استاد متولی زاده، دومین کارگاه شیوه تامین و مدیریت منابع مالی و همچنین ارتقاء سطح دانش و مهارت های مرتبط با NGO ها در سالن فرمانداری میبد تشکیل شد. این کارگاه که به همت انجمن اندیشه ی پویای بفروییه دائر شده بود، در روز پنجشنبه و تاریخ۱۳۹۸/۳/۳۰ از ساعت ۱۷ الی ۲۱ ادامه داشت.
از حدود بیست یا بیست و پنج سال پیش، عضوِ یک جلسه قرآنی هستم که مدیران، مربیان، معلمان و بعضی روسا و مسئولین آموزش و پرورشِ شهرستان، عضو آن هستند. بعد از پایانِ جلسه، رفتیم اتاق بغلی، شام ساده[ کوفته ] خوردیم. حرف و حدیث و کَل کَل های معلّمی که تموم شد، حاج محمدرضا به هرکدوم، یک ظرف کوچک سمنویِ دست پخت خودش داد. همه که رفتند، یک احوالی هم از مادرشون پرسیدم و این عکس هم یادگار همون دیداره.
یادآوری کنم که حاج محمدرضا کارگر، مدیر بسیار پر انرژی مدرسه، برادر مکانیک مشهور شهرِ ما[حسن آلمانی]، و عضو هیئت مدیره ی بنیاد طلوع کوثر هستند.
بیست و هشتم اسفند، شاید مناسب ترین زمان برای یک دورهمیِ دوستانه بود که جمع بندی شده ها و نشده های سالی که داشت می رفت رو بریزیم رویِ میز. فرصت ها، چالش ها، کرده ها و نکرده های مجموعه را البته با شیرینی تشکر ها و قاعدتا تلخی نقدها، بگیم و بشنویم. پیشنهادهای اعضاء برای سال نو و انتقاد از بعضی فعالیت های شده و نشده را شنیدیم وچای و میوه را خوردیم و رفتیم به استقبال سال نو.
در جمع دوستانه ی آموزشگاه پسرانه ی شهید کارگر(ره) با حضور مدیر، معاونین و کادرِ آموزشگاه، درخصوصِ شیوه های تعامل با بنیاد طلوعِ کوثر کویر میبد، گفتگو بعمل آمد. در این جمع نماینده بنیاد، ضمن قبول هزینه ی شرکتِ دانش آموزانِ یک کلاس، در همایشِ شهرستانی آزمایش های علومِ تجربی(۱۲۰)، با مبلغی نیز به عنوان قرض الحسنه کوتاه مدت نیز به آن آموزشگاه، موافقت گردید. در ضمن، درباره نحوه همکاری همکارانِ فرهنگی با موسسه خیریه اباصالح (عج) نیز تبادل نظر گردید.
از نماینده ی بنیاد طلوع کوثر کویر میبد، برای یک نشست همفکری دعوت به عمل آمد. دو تن از مربیان و فعالان شهرستانی، استانی و کشوری، در این نشست، ضمن ارائه گذارش جایگاهِ پینگ پونگِ شهرستان در استان و کشور، درباره ی فرصت ها و چالش های این ورزش محبوب و افقِ روشنِ آن، بیان شد چنانچه تعدادی از استعدادیِ خدادادی، مورد حمایت بخصوص در خصوصِ خرید دسته[راکت] حمایت شوند، زمینه ی تبدیل شدن به ستاره های ورزشی در استان و کشور را دارند.
نماینده بنیاد طلوع کوثر کویر میبد نیز ضمن تشکر از دلسوزی های مربیان عزیز، در این زمینه، قول مساعدت داد.