بر و بچ پایگاه گفتن بریم دور هم بشینیم ببینیم برای بیمه حضرات میشه کاری کرد یانه. اولین گزینه ی روی زمین آقای کریمزاده عزز بود که سالها تو حساب کتاب بیمه و تامین اجتماعی بوده و از چم و خم کار مطلع بودند.
آخرش هم قرار شد یه فرصتی باشه تا خبرای جدید تر رو از کوانیل مختلفه ( کانال های مختلف ) کسب کنند و آماده بیارن تو جلسه بعدی به امید حضرت پرودگار بزرگ.
دو تا دانش آموز هنرستان که خودم دنبال کارشون بودم، تا اینجا اومدیم و به بن بست رسیدیم. متاسفانه پدر خانواده سال های زولانی در زندان بوده و خواهد بود، البته فرض اعدامی بودن را کنار می گذاریم، پسر بزرگ دارد خرجی مادر و بچه های دیگه رو میده و به نوعی نون آور خونه است.
حالا که این مرد خونه به ین قانونی رسیده و باید بره سربازی، دنبالش بودیم که تکفل خانواده را مطرح کنیم و معاف از سربازی کنیم ولی .... حالا نتیجه و جواب قانونی نیروی انتظامی رو ببینید که خلاصه اش اینه که یا باید پدر خونه و شوهر این زن یا بمیره یا طلاق بگیره !! فکر کنم مادر یکی از دانش آموزا صحبتش بود طلاق بگیره ...
بازم خواستید باور نکنید، نکنید. دیشب عکس گرفتم. خیابون شهید حسینی نسب (ره). یکی از عریض ترین خیابون های شهرستان میبده، کلی تصادف شده، حدود سیزده روز پیش یک کشته دادیم(مرحوم صفایی فیروزآبادی)، و از قدیمی ترین خیابون های بعد انقلابه تو شهر ما، تو مسیر تمام یا بسیاری از سرویس های کارخونه های کاشیه، مسیر دو تا از سه تا تالار عروسی شهرستانه، اینم وضع آسفالتش.... مردم خودشون با سیمان وصله کردن.... اگر شما فهمیدید بودجه شهرداری ما کجا هزینه میشه حتما یه خبری به ما هم بدید...
عکس مال تاریخ دیشبه... 2دیماه 1395 شمسی
به شما حق میدم باور نکنید که تو محله ی شهیدیه ( شورک) میبد، یک کوچه که از قضا مسیر مراسم سنتی نخل برداری هم هست، این شکلی شده، یعنی تیر برق تو این زمینه. آلماتور و مقدمات شناژ و ... . البته شیخ ما میگه حق مردم رو باید داد، ولی همه هم نباید فدای یک نفر بشن. منتظر اقدام حضرات شهرداری و شورا و نیروی انتظامی و مردم...
تاریخ عکس: 2 دیماه 1395