خیلی ساده، با معاون استاندار و طرح مشکل کشاورزان بی زبان
همین هفته پیش بود که رفتم پیش حاج آقا و در خواست جمعی از کشاورزا رو نشونشون دادم. اونا خیلی گله مند بودن. بعد سال ها کشاورزی زحمت با یک آب تلخ و شور در یک زمین کویری و تو این هوای داغ بیابون های یزد، تازه اداره مسکن و شهرسازی به فکر افتاده که بیاد بگه این زمین ها مال منه!!.
متن رو آماده کردم و بردم پیش حاج آقا (اعرافی). گفتم که اینا نه اطلاعات حقوقی دارن و نه راه و چاه اداری بلدند و نه زبون دفاع از خود.... ایشون هم یک متن مفصلی برای استاندا نوشتن و بردیم یزد.
تو نمازخونه استانداری بعد نماز با آقای حیدری رئیس دفتر گپ زدیم. خیلی ساده و خاکی !. بعدش ایشون راهنمایی کردن برم پیش مهندس دشتی معاون دیگه استاندار که ایشونم خیلی ساده و خودمانی تحویل گرفتند.
حرفا رو زدیم و چندتا راهنمایی و شماره تلفن و یا علی .... اومدیم خونه. البته تو همه این مسیر زحمت رفت و اومد و سرویس با یکی از دوستان بود و عکاس این عکس هم به شرح ایضا.... !