دیدار یک آشنا
امروز 13 مهرماه 1395 است. دیشب رفتم خونه ی یکی از رفقای قدیمی. 15 روز فیکس، به قول خودش خوابیده بود تو خونه. بعد از اونم به اندازه رفتن تا فیزیوتراپی میرفته بیرون. چای زنجبیلی آوردن و بعدش هم میوه آلو، خیار و شلیل. بعدش هم یه قرار داد نسبتا مهم همکاری.
البته قرار بود بچه های گروه واتس آپی و تلگرامی گروه سیب یه روز دور هم هم جمع بشیم و دیدگاه های متفاوت و احیانا متضاد رو رودر رو با هم کل کل کنیم و ببینیم هر کسی حرف حسابش چیه و احیانا یه چایی و پذیرایی مختصر... و بعدش بریم البته با اطلاع قبلی .. یه دیداری از یکی از اعضای محترم گروه یعنی آقای کریمزاده که از رزمندگان دوران دفاع هستند و حالا از ناحیه دیسک کمر درد دارن... ولکن نشد که نشد... ولی از آنجا که شاعر گفته یه کمی از آب دریا هم بخورید،خودم رفتم.... البته هنوز نظر دور هم نشینی اعضای گروه سیب جای خودش باقیه...