با مجتبی پسرم رفتیم مهمانشهر افغان آباد میبد. اسماعیل هم بود. موتورشون رو گرفته بودن که زنگ زدند و رفتیم محل ولی موتور رو ظاهرا برده بودن پارکینگ. شد وقت نماز. رفتیم مسجد اونجا و نماز مغرب رو خوندیم. اربته که مهر هم نبود که روی یک تکه کاغذ نماز و مغرب رو خوندیم. اینم عکس یادگاری ...